معینالدین چشتیچشتی، معینالدین حسن سجزی، از عرفای قرن ششم و مروّج سلسله چشتیه در هند است. فهرست مندرجات۲ - اصلیت ۳ - علت صوفی بودن ۴ - دیدار با مشایخ ۵ - ازدواج ۶ - وفات ۷ - شاگردان ۸ - آثار ۸.۱ - انیسالارواح ۸.۲ - گنج اسرار ۸.۳ - دلیلالعارفین ۸.۴ - بحرالحقایق ۸.۵ - اسرارالواصلی ۸.۶ - رساله وجودیه ۸.۷ - کلمات معینالدین سَجزی ۸.۸ - دیوان مُعین ۹ - فهرست منابع ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - تولداو در ۵۳۷ به دنیا آمد. [۱]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳، کانپور ۱۳۱۸.
۲ - اصلیتگفتهاند که نسل وی از سادات سیستان بودند و به احتمال بسیار خود او در قصبه سجز به دنیا آمد؛ از اینرو، وی را معینالدین حسینی سجزی (سیستانی) نیز میخوانند. [۲]
لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، ج۱، ص ۱۴۷ و پانویس ۴، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۳]
هدیه بن عبدالرحیم چشتی عثمانی، سیرالاقطاب، ج۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱، لکهنو ۱۳۳۱/۱۹۱۳.
همچنین به دلیل سکونت و وفات معینالدین در اِجمیری به او اِجمیر نیز گفتهاند. [۴]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۵۶، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
معینالدین در نوجوانی پدر خود، غیاثالدین، را از دست داد و از او باغ و آسیابی به ارث برد. [۵]
حامد بن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۵، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
۳ - علت صوفی بودنعلت ورود او را به سلک صوفیان ، مواجههاش با مجذوبی به نام ابراهیم قُندوزی دانستهاند. [۶]
حامد بن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۵، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
[۷]
لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۸]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۵۷، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
گفته شده است غارت سیستان به دست ترکان غُز او را به مراقبه و تأمل در خود و سرانجام به عرفان کشاند. [۹]
اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/ ۱۹۶۴ـ۱۹۸۹، ذیل مادّه، ذیل «چشتی «(از خلیق احمد نظامی).
پس از این تحول روحی، معینالدین اموال خود را بین مستمندان تقسیم کرد و برای تحصیل علوم دینی به عراق رفت و در مدت کوتاهی از علمای دین محسوب گردید. [۱۰]
لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، ج۱، ص۱۴۸، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش.
وی در یکی از سفرهایش به هاروَن، از توابع نیشابور ، با خواجه عثمان هاروَنی (متوفی ۶۱۷)، از خلفای چشتیه، دیدار کرد و به حلقه مریدانش پیوست. [۱۱]
حامد بن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۵، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
[۱۲]
لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، ج۱، ص۱۴۷ـ ۱۴۸، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۳]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳، کانپور ۱۳۱۸.
معینالدین بیست سال، در سفر و حضر ، ملازم خواجه عثمان هاروَنی بود. [۱۴]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳، کانپور ۱۳۱۸.
[۱۵]
سیرالعارفین، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
خواجه عثمان به مریدی او مباهات میکرد و به وی لقب محبوباللّه داد و همچنین معینالدین را خلیفه خود کرد. [۱۶]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳، کانپور ۱۳۱۸.
۴ - دیدار با مشایخمعینالدین در سفرهای خود با مشایخ بزرگی چون نجمالدین کبری ، عبدالقادر گیلانی ، ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی و ابوسعید تبریزی [۱۷]
دلیلالعارفین، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
دیدار کرد. [۱۸]
حامد بن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۵ ـ۶، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
او همچنین آرامگاه مشایخی چون ابوالحسن خرقانی در خرقان، خواجه عبداللّه انصاری در هرات و احمد خضْرَویه را در بلخ زیارت کرد. [۱۹]
محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، ج۲، ص۳۷۶، لکهنو، مطبع منشی نولکشور.
[۲۰]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
در مسیر خود به هند، مدتی در شهر لاهور و در جوار مقبره هجویری (متوفی ح ۴۵۶) اقامت گزید و به تفکر و عبادت مشغول شد. پس از آن، مدتی در دهلی ساکن شد. [۲۱]
حامد بن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۱۲، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
[۲۲]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۵۹، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
از آنجا به اجمیر رفت و بسیاری از هندوها را مسلمان کرد. [۲۳]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳، کانپور ۱۳۱۸.
[۲۴]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۵۹، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
۵ - ازدواجمعینالدین در اجمیر ازدواج کرد و حاصل دو ازدواج وی، سه پسر (ابوسعید، فخرالدین، حسامالدین) و یک دختر (بیبیحافظه جمال) بود. ابوسعید دو فرزند داشت و پنجاه سال عمر کرد، فخرالدین (متوفی ۶۶۱) از علما و عرفا بود و حسامالدین نیز در ۴۵ سالگی به سلک عرفا پیوست و سپس به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد. بیبیحافظه نیز از دست پدر خرقه خلافت گرفت و زنان را ارشاد میکرد. مقبره وی، در کنار قبر پدرش، در اجمیر است. [۲۵]
لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، ج۱، ص۱۶۵، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۲۶]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۳۶۳ـ۳۶۴، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
۶ - وفاتمعینالدین در ۶۳۳ وفات یافت. سلاطین و امرا در قرون متمادی بر تربت وی که زیارتگاه است، گنبد و بارگاه بنا کردند. هر سال مردم در ششم رجب، به مناسبت عُرس وی، مراسمی برگزار میکنند. [۲۷]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، کانپور ۱۳۱۸.
[۲۸]
عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار فی اسرارالابرار، ج۱، ص۴۴، چاپ علیم اشرفخان، تهران ۱۳۸۳ ش.
به خواجه معینالدین کرامات بسیاری نسبت دادهاند. وی در گسترش اسلام و ترویج تصوف در شبه قاره سهم عمدهای داشت. [۲۹]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۳، کانپور ۱۳۱۸.
[۳۰]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۵۹ـ۲۶۰، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
۷ - شاگردانمعینالدین خلفا و شاگردان بسیاری تربیت کرد [۳۱]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۶۴، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
که معروفترین آنها قطبالدین بختیار کاکیو حمیدالدین صوفی سعیدی ناگوری، ملقب به سلطانالتارکین، هستند. [۳۲]
داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، ج۱، ص۹۴، کانپور ۱۳۱۸.
[۳۳]
غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، ج۱، ص۲۶۴، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
۸ - آثاراز معینالدین آثاری به جامانده است، که برخی در صحت انتساب آنها به او تردید دارند. [۳۴]
غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۰، تهران ۱۳۶۵ ش.
بعضی از آثار منسوب به او عبارتاند از: ۸.۱ - انیسالارواح۱) انیسالارواح یا انیس دولت، که ملفوظات خواجه عثمان هاروَنی است. [۳۵]
احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنجبخش، ج۲، ص۵۶۲ ـ ۵۶۳، اسلامآباد ۱۳۵۷ـ ۱۳۶۱ ش.
۸.۲ - گنج اسرار۲) گنج اسرار، که مجموعه دیگری از ملفوظات عثمان هارونی است؛ بخشی از این ملفوظات راجع به شرح مناجات خواجه عبداللّه انصاری است. [۳۶]
احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنجبخش، ج۲، ص۷۷۰، اسلامآباد ۱۳۵۷ـ ۱۳۶۱ ش.
۸.۳ - دلیلالعارفین۳) دلیلالعارفین، مشهورترین اثر او، که مجموعه ملفوظات وی است و قطبالدین بختیار کاکی آنها را گردآورده است (لاهور ۱۳۱۱). این کتاب در باره مسائلی از قبیل طهارت ، نماز ، ذکر، محبت، وحدت و آداب سالکان است. [۳۷]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۳، ص۱۴۵۸، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۸.۴ - بحرالحقایق۴) بحرالحقایق، ملفوظات معینالدین خطاب به قطبالدین بختیار است که در آن سیر و سفر عرفانی خود، از جمله معراجش، را برای قطبالدین شرح داده و از رسیدن خود به مقام وحدت سخن گفته است. [۳۸]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۳، ص۱۳۱۴، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۸.۵ - اسرارالواصلی۵) اسرارالواصلین، شامل هشت نامه به قطبالدین بختیار. [۳۹]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۳، ص۱۲۶۱ـ ۱۲۶۲، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
۸.۶ - رساله وجودیه۶) رساله وجودیه، در باره نیروهایی که به سبب ریاضت و چلهنشینی و نیز کیفیت دَم (نَفَس) به وجود میآید. این رساله آداب دَمزدن و سرمایه جوگ نیز نامیده شده است [۴۰]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۳، ص۲۱۰۱ـ۲۱۰۲، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
منزوی، ۱۳۵۷ـ۱۳۶۱ ش، ج۲، ص۷۰۱).۸.۷ - کلمات معینالدین سَجزی۷) کلمات معینالدین سَجزی، در باره وحدت وجود ، نفی و اثبات، ناسوت ، لاهوت و ملکوت است. [۴۱]
احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنجبخش، ج۲، ص۷۶۳، اسلامآباد ۱۳۵۷ـ ۱۳۶۱ ش.
۸.۸ - دیوان مُعین۸) دیوان مُعین، که شامل غزلیات او به زبان فارسی است. در صحت انتساب این اثر به معینالدین تردید جدّی وجود دارد. برخی پژوهشگران آن را متعلق به معین فراهی (متوفی قرن دهم) دانستهاند. [۴۲]
احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، ج۷، ص۶۳۱، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
[۴۳]
غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، تهران ۱۳۶۵ ش.
در اقوال معینالدین، آرای وحدت وجودی آشکار است. [۴۴]
معینالدین چشتی، دلیلالعارفین، ج۱، ص۴۰، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
[۴۵]
محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، ج۱، ص۵۵ ـ ۵۶، لاهور ۱۳۵۷ ش.
وی علامت شناخت خدا را خاموشی در معرفت و گریختن از خلق دانسته است، [۴۶]
محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، ج۱، ص۵۵، لاهور ۱۳۵۷ ش.
البته خدمت به خلق، کمک به درماندگان و روا کردن حاجات بیچارگان و گرسنگان نیز در تعالیم وی جایگاه مهمی دارد. [۴۷]
معینالدین چشتی، ج۱، ص۴۴، دلیلالعارفین، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
[۴۸]
محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، ج۱، ص۵۶، لاهور ۱۳۵۷ ش.
برخی از سخنان معینالدین در باره خوف و رجا شبیه به سخنان واعظان و زاهدان است. [۴۹]
محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، ج۱، ص۵۵، لاهور ۱۳۵۷ ش.
با این حال، عشق و محبت نیز در تعالیم عرفانی وی جایگاه بلندی دارد [۵۰]
معینالدین چشتی، ج۱، ص۴۱ـ۴۴، دلیلالعارفین، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
بنابراین، از نظر او دوستان حق تعالی، متصف به خوف و رجا و محبتاند. [۵۱]
لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، ج۱، ص۱۶۲، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش.
معینالدین در ملفوظات خود بر شریعت و رعایت جزئیات و دقایق آن تأکید کرده است. [۵۲]
معینالدین چشتی، دلیلالعارفین، ج۱، ص۲ـ۱۳، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
به نظر او [۵۳]
معینالدین چشتی، دلیلالعارفین، ج۱، ص۷ـ ۸، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱.
عارف باید در وهله اول در شریعت ثابت قدم باشد، آنگاه به پایههای طریقت، معرفت و حقیقت نایل شود.۹ - فهرست منابع(۱) غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران ۱۳۶۵ ش. (۲) اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/ ۱۹۶۴ـ۱۹۸۹، ذیل «چشتی» (از خلیق احمد نظامی). (۳) حامد بن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱. (۴) معینالدین چشتی، دلیلالعارفین، ترتیب و تبویب خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، چاپ حافظ محمد عبدالاحد، چاپ سنگی دهلی ۱۳۱۱. (۵) هدیه بن عبدالرحیم چشتی عثمانی، سیرالاقطاب، لکهنو ۱۳۳۱/۱۹۱۳. (۶) داراشکوه بابری، سفینه الاولیا، کانپور ۱۳۱۸. (۷) عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار فی اسرارالابرار، چاپ علیم اشرفخان، تهران ۱۳۸۳ ش. (۸) غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیا، کانپور ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴. (۹) محمدقاسم بن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، لکهنو، مطبع منشی نولکشور. (۱۰) لعل بیگ بن شاه قلی سلطان لعلی بدخشی، ثمراتالقدس من شجرات الانس، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ ش. (۱۱) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش. (۱۲) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه گنجبخش، اسلامآباد ۱۳۵۷ـ ۱۳۶۱ ش. (۱۳) محمد بن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور ۱۳۵۷ ش. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «معینالدین بن غیاثالدین سجزیچشتی»، شماره۵۴۴۰. |